ا
ارتباط دختران وپسران با ازدواج موقت
یکی ازگناهانی که در جامعه ما متأسفانه رواج بسیاری یافته است دوستی ها وارتباط نامشروع بین پسران ودختران می باشد بسیاری از پسران بخاطر کشش وجذبه جنس مخالف ، بدنبال ارتباط با دختران می باشد . دخترها نیز به همین شکل به بی راهه می روند .(باسر زدن به پارکها وخیابانها می توان این موضوع را به وضوح مشاهد نمود )
دختر وپسری که به علت های مختلف همچون تحصیل ، موقعیت خانوادگی وغیره ، شرایط ازدواج دائم را ندارند ولی تحت فشار غریزه جنسی وکشش جنس مخالف خود قرار دارد ، زیر بار این فشار، به اضطراب وفشارهای روحی وجسمی دچار می شود یا قدرت خود را از دست می دهد وجز ارتباط با جنس مخالف وآلوده شدن به گناه راه دیگری را پیش روی خود نمی بیند وبه این کار اقدام می کند . با این ارتباط نامشروع ، حریم گناه برای او شکسته می شود وقبح گناه برایش از بین می رود وبه گناهان دیگری نیز کشیده می گردد وچون از فطرت پاکی برخوردار می باشد در باطن ، همیشه در غذاب وجدان بسر می برد. حال اگر دختری بداند می تواند از طریق شرعی با پسری محرم شود وبا او بطور مشروع ارتباط داشته باشد یقیناً از این راه مشکل خود را حل می کند ودیگر زیر بار شدید اضطراب های روحی ویا عذاب وجدان ناشی از ارتکاب گناه قرار نمی گیرد ودرنتیجه قبح گناه موفق به تعدیل در او از بین نمی رود و به فساد کشیده نمی شود . اگر او بداند که با این عمل موفق به تعدیل غریزه جنسی وارضاء غریزه کشش بطرف جنس مخالف می شود وعلاوه بر اینکه مرتکب گناهی نمی شود یک عمل مستحب موکد را بجا آورده وموجب رضایت خدا واهل بیت (ع) می شود ، احساس آرامش و اطمینان می نماید .البته در این مورد باید رعایت شئون خانوادگی افراد بشود واسباب آبرو ریزی خانواده فراهم نگردد. همچنین پسری که می بیند دختری بدین گونه با او ارتباط دارد ورعایت شرع واحکام الهی را می نماید وفردی متقی ومتدین است ، به او به چشم یک دختر فاسد وبی عفت (که معمولاً به دخترانی که بطور نامشروع با پسران ارتباط دارند نگاه می کنند) نگاه نمی کند وحتی امکان ، تمایل آنها به ازدواج دائم با یکدیگر بیشتر می شود . ولی پسری که بطور نامشروع با دختری ارتباط دارد با خود می گوید : « دختری که اینگونه حریم عفت وتقوی را شکسته وبرای خدای به این بزرگی احترام قائل نیست چگونه در آینده برای من احترام قائل خواهد بود ؟ از کجا معلوم که پس از ازدواج ، با دیگری ارتباط نامشروع نداشته باشد؟» بنابراین هیچگاه حاضر به ازدواج با او نخواهد شد مگر اینکه احساساتش بر عقلش غلبه نماید . ولی درمورد دختری که به طور شرعی با او ارتباط برقرار شود ، هیچ وقت چنین افکاری نخواهد بود . لازم به تذکر است که در این مورد باید تمام جوانب شرعی رعایت شود وهمچنین عمل دخول انجام نگیرد ، زیرا در صورت دخول ، باکره بودن دختر از بین می رود که در صورت عدم تمایل این دو برای ازدواج دائم با یگدیگر ، دختر متضرزر می شود ومورد تهمت وسوء ظن قرار می گیرند وباعث دردسر ها وآبروریزی های فراوانی می شود . پس هر دو باید بی نهایت مراقب باشند واز دخول خوداری کنند وبه لذتهای دیگر اکتفاء نمایند . وبهتر این است که در صیغه عقدشان ، عدم دخول را بعنوان شرط قرار دهند تا دخول برای طرف مقابل حرام باشد . البته موضوع مشروط قرار دادن عدم دخول ، برای کسانی است که مرجع تقلیدشان دخول را حرام می داند بطور کل مردود است . همچنین مقلدین مراجعی که ازدواج بدون اذن پدر (یا جد پدری و درصورت نبودن آنها ، اجازه ولی ) را برای دختر باکره رشیده لازم می دانند حتماً باید از پدر یا جد پدری اجازه بگیرند والا عقد آنها باطل خواهد بود . در اینجا باید متذکر شد که دختران بیشتر بخاطر جلب توجه ومحبت ، جذب پسران می شوند نه بخاطر فشار غریزه جنسی ، که اینها نیز می توانند با ازدواج موقت با پسر با تقوای مورد علاقه شان (پسری که بی تقوا باشد ، باعث آبرو ریزی آن دختر می شود) با شرط عدم دخول یا حتی شرط عدم نزدیکی جسمی ، با او ارتباط داشته باشد که اگر خودشان را دارای تفاهم فکری واخلاقی دیدند می توانند با یکدیگر بطور دائم ازدواج نمایند . والدین باید سعی بکنند که دخترانشان هر چه زودتر ازدواج کنند وبه خانه شوهر بروند که البته در این مورد باید صلاحیت شوهرداری واداره زندگی ومحبت وتفاهم طرفین ودیگر موارد لازم را لحاظ نمود ودختر را به رشد فکری وفرهنگی لازم برای شوهر داری رساند. در روایات مسأله تعجیل در شوهر دادن دختر بسیار تأکید شده است . امام صادق (ع) می فرماید: « یکی از نشانه های سعادت مرد این است که دخترش پیش غاز قاعدگی به خانه شوهر برود . » همچنین منقول است که : « دوشیزگان مانند میوه های درختان هستند که باید به محض اینکه رسیده شدند آنه را چید والا حرارت خورشید و وزش بادها آنان را فاسد ونابود می کند. دختران چون بدوران بلوغ می رسند طغیان غریزه آنها جز شوهر دادنشان درمانی ندارد والا ممکن است به فساد کشیده شوند ، چرا که آنها نیز بشر هستند
———————————————————————————————————————–
« احکام ازدواج موقت »
در اینجا احکامی از ازدواج موقت ذکر می شود که اکثر آنها مورد اتفاق مراجعه می باشد ولی باید هرکس به رساله وفتاوای مرجع تقلید خود رجوع کند وذکر این احکام فقط بخاطر آگاهی خوانندگان می باشد والا وظیفه شرعی هر کسی ، عمل کردن به فتوا ونظرات مرجع تقلید خود می باشد. *** بواسطه خواندن صیغه ازدواج ، زن ومرد به هم حلال می شوند وآن بر دو قسم است : دائم وغیردائم . عقد دائم آن است که مدت زناشوئی در آن معین نشود ، وزنی را که به این شکل عقد می کنند «دائمه » گویند . عقد غیر دائم آن است که مدت زناشویی در آن معین شود ، مثلاً زن را بمدت یک ساعت ، یک روز ، یک ماه یا یک سال یا بیشتر عقد نمایند ، وزنی را که به این شکل عقد کنند « متعه » می نامند *** در زناشوی چه دائم وغیر دائم باید ((صیغه))خوانده شود وتنها ، راضی بودن مرد و زن کافی نیست . *** صیغه عقد را یا خود مرد وزن می خوانند ، یا دیگری را وکیل می کنند که از طرف آنان بخواند *** اگر زن ومرد می خواهند خودشان صیغه را بخوانند باید بعد از تعیین کردن مدت و مهر در ازدواج موقت ، زن (با قصد انشاء) به مرد بگوید : « زَوَّجْتٌُکَ نَفْسی فِی الْمُدَّهِ الْمَعْلوُمَهِ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلوُمِ » یعنی «به زوجیت تو قرار دادم خودم را ، در مدت معلوم وبا مهر معلوم » بعد از آن مرد باید بلافاصله (با قصد انشاء)به زن بگوید «قَبِلْتُ»یعنی «قبول کردم » *** باید در حین خواندن صیغه ، قصد انشاء شود به این معنی که مثلاً اگر خود مرد وزن می خواهند صیغه را بخوانند ، زن باگفتن صیغه ، باید قصدش این باشد که خود را زن او قرار دهد ومرد باگفتن «قَبِلْتُ» زن بودن او را برای خود قبول نماید .***
باید صیغه ازدواج به عربی صحیح خوانده شود . بنابر فتوای بعضی از مراجع اگر خود مرد یا زن نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند به هر لفظی که صیغه رابخوانند صحیح است ولازم نیست وکیل بگیرند اما باید لفظی را بگویند « زَوَّجْتُ» و «قَبِلْتُ»را بفهمانند ولی بنا برفتوای بعضی مراجع دیگر ، در صورتی که زن ومرد نتوانند صیغه عقد ازدواج موقت را صحیح بخوانند ، باید به شخص سومی که می تواند صیغه را صحیح بخواند وکالت دهند تا از جانب آنها اجرای صیغه بنماید. *** در صورتی که شرطی برای ازدواج قرار داده شده باشد ، زن باید (با قصد انشاء) اینگونه صیغه را بخواند : «« زَوَّجْتٌُکَ نَفْسی فِی الْمُدَّهِ الْمَعْلوُمَهِ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلوُمِ بِالشَّرطِ الْمَعْهُودِ بَیْنَنا» یعنی : «به زوجیت تو قرار دادم خودم را ، در مدت معلوم وبا مهر معلوم ، با شرطی که بین خودمان قرار دادیم » بعد از آن مرد باید بلافاصله (با قصد انشاء)به زن بگوید «قَبِلْتُ»یعنی «قبول کردم » در صورتی که شرطهای برای عقد قرار داده شده باشد، زن باید به جای« بِالشَّرطِ الْمَعْهُودِ بَیْنَنا» بگوید :« بِالشَّروُط الْمَعْهُودَهِ بَیْنَنا»یعنی :«با شرطهایی که بین خودمان قرار دادیم.» *** در صورتی که زن به تنهایی قادر به تلفظ صحیح صیغه عقد ازدواج عقد ازدواج موقت از جانب خود نباشد ،( بنابر نظر بعضی از مراجع)می تواند به طرفش وکالت دهد تا از طرف او اجرای صیغه نماید ، که در این صورت مرد به وکالت از طرف زن باید (با قصد انشاء) بگوید: «مَتَّعْتُ مُوَکَّلَتی لِنَفْسی فِی الْمُدَّهِ الْمَعْلوُمَهِ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلوُمِ » یعنی :«به متعه و ازدواج موقت درآوردم موکله ام(یعنی زن) را برای خودم در مدت معلوم وبا مهر معلوم .» بعد از آن باید بلافاصله از طرف خود (با قصد انشاء)بگوید : «قَبِلْتُ»یعنی «قبول کردم » *** در صورتی که شخص ثالثی بخواهد بین زن ومرد صیغه عقد موقت را جاری سازد ، بعد از تعین مدت ومهر وگرفتن وکالت از دو طرف باید(با قصد انشاء) بگوید :« مَتَّعْتُ مُوَکَّلَتی لِمُوَکَّلی فِی الْمُدَّهِ الْمَعْلوُمَهِ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلوُمِ » یعنی :«به متعه و ازدواج موقت درآوردم موکله ام(یعنی زن) را برای موکلم (یعنی مرد) ، در مدت معلوم وبا مهر معلوم .» وبعد بلافاصله باید(با قصد انشاء) بگوید : « قَبِلْتُ لِمُوَکَّلَی هکَذا» یعنی: «قبول کردم برای موکلم(یعنی مرد)،این چنین متعه وازدواجی را .»*** اگر شرطی در بین می باشد ،باید بعد از « عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلوُمِ »بگوید :« بِالشَّرْط الْمَعْهُودَهِ بَیْنَهُما»یعنی:«باشرطی که بین آن دو قرار داده شده است.»و اگر شرطهای در بین باشد ،باید بعد از « عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلوُمِ »بگوید : « بِالشَّروُط الْمَعْهُودَهِ بَیْنَهُما» یعنی:«باشرطهایی که بین آن دو قرار داده شده است.»***
زن ومرد می توانند هرکدام یک نفر را وکیل خود کنند . دراین صورت اول وکیل زن به وکیل مرد بگوید: « مَتَّعْتُ مُوَکَّلَتی مُوَکَّلَکَ فِی الْمُدَّهِ الْمَعْلوُمَهِ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلوُمِ » یعنی :«به متعه و ازدواج موقت درآوردم موکله ام(یعنی زن) را موکلت (یعنی مرد) ، در مدت معلوم وبا مهر معلوم .»بعد از آن باید بلافاصله وکیل مرد بگوید: «قَبِلْتُ لِمُوَکَّلی هکَذا»یعنی:«قبول کردم برای موکلم (یعنی مرد)اینچنین متعه وازدواجی را. » *** زن ومرد تا یقین نکنند که وکیل آنها صیغه را خوانده است ،نمی توانند به یکدیگر نگاه محرمانه نمایند ،وگمان به این که وکیل صیغه را خوانده است ،نیز کفایت نمی کند ،ولی اگر وکیل بگوید صیغه را خوانده ام کافی است . *** اگر قبل از خواندن صیغه شرط گذاری شود ولی در خواندن صیغه لفظ «شروط» فراموش شود عقد صحیح است لکن به عقدی بدون شرط تبدیل می شود***
دختری که به حد بلوغ رسیده ورشیده است، یعنی مصلحت خود را تشخیص می دهد ،اگر بخواهد شوهر کند ،چنانچه باکره باشد باید (بنابر احتیاط واجب یا احتیاط مستحب)از پدر یا جد پدری خود اجازه بگیرد، واجازهمادر یا برادر لازم نیست . بعضی از مراجع اجازه پدر یا جد پدری برای دختره باکره رشیده را احتیاط واجب و بعضی احتیاط مستحب می دانند که باید هر کس به فتوای مرجع تقلید خود رجوع نماید *** در ازدواج موقت برخلاف ازدواج دائم:نفقه زن بعهده شوهر نیست . زن وشوهر از یکدیگر ارث نمی برند . زن بدون اجازه شوهر می تواند از خانه بیرون برود . طلاق لازم نیست وچنانچه شوهر بخواهد به آن پایان بدهد می تواند مدتش را ببخشد . پایان یافتن مدت ازدواج به شاهد وگواه احتیاج ندارد ، داشتن بیش از چهار زن جایز است ولازم نیست مرد شبهایش را بین آنها قسمت کند . ***
در صورتی که صیغه عقد ازدواج موقت صحیح خوانده نشود ، عقد باطل خواهد بود .***
در صورتی که بدون تعیین مقدار مهریه ، اجراء صیغه عقد موقت شود عقد باطل خواهد بود .*** عده زنی که به ازدواج موقت در آمده است اگر حامله شده باشد به وضع حمل او یا دیدن ۲حیض (در زنانی که حیض می بینند ) ویا ۴۵روز (در کسانی که حیض نمی بینند ) به هر کدام که زمانش بیشتر باشد ، به این معنی که اگر ایام حاملگی او بیشتر باشد تا وضع حمل نکند حق ازدواج با دیگری را ندارد ، واگر ایام ۲حیض یا۴۵روز، بیشتر از ایام حاملگی باشد باید صبر کند تا ۴۵روز یا مدت ۲حیض او تمام شود وبعد ازدواج نماید .***عده زنی که شوهرش بمیرد چهار ماه و ده روز قمری است اگر چه زن یائسه ویا صغیره یا غیر مدخوله باشد لکن اگر حامله باشد وایام حاملگی بیشتر از چهار ماه و ده روز بود باید عده را به وضع
حمل قرار دهد.*** اگر در ازدواج موقت یا دائم ،دخول انجام نگیرد ، برای زن عده وجود ندارد . یعنی در ازدواج دائم پس از طلاق ودر ازدواج موقت پس از تمام شدن مدت ویا بخشیدن بقیه مدت توسط مرد ، بلا فاصله می تواند با مرد دیگری ازدواج موقت یا دائم نماید.
*** اگر زن بگوید من در ایام عده نیستم ، در صورتی که متهم به دروغگوی یا فهشا نباشد می تواند حرف او را قبول نمود وبا او ازدواج موقت یا دائم نمود . ***
اگر مردی زنی را به ازدواج دعوت کرد و او جواب مثبت داد ، تحقیق در مورد او لازم نیست و ازدواج با او صحیح است اگر چه مرد بداند که قبلاً این زن دارای شوهر بوده ، وحال ادعای طلاق یا مرگ او می کند . *** ازدواج موقت با زنی که ادعا می کند که شوهر ندارد ، اشکال ندارد ولازم نیست که انسان در مورد گفته او تحقیق نماید.***
باید در مورد ازدواج بازنی که متهم به زنا دادن می باشد و اینکه دارای شوهر است یا نه تحقیق نمود . *** اگر زن بگوید یائسه ام ،نباید حرف او را قبول کرد (باید تحقیق نمود ) ،ولی اگر بگوید شوهر ندارم، حرف او قبول است .*** زن شوهر دار (چه شوهر او دائمی باشد یا موقت)اگر زنا کند بر مرد زنا کننده حرام ابدی می شود ولی بر شوهر خود حرام نمی شود . *** اگر با زنی ازدواج موقت یا دائم نماید وبه او دخول کند ، دختر آن زن که از شوهر قبلی او می باشد ،و نوه دختری ونوه پسری آن هرچه پاین روند به آن مرد محرم می شوند ،ودیگر نمی تواند با آنان ازدواج نماید . *** اگر با زنی که برای خود عقد کرده دخول نکرده باشد ، تا وقتی که آن زن در عقد او است نمی تواند با دختر او ازدواج کند .*** اگر کسی زنی را برای خود عقد نماید ، اگر چه با او نزدیکی نکند ، مادر ومادر آن زن ومادر پدر او وهرچه بالا روند به آن مرد محرم می شوند .** * اگر زنی را برای خود عقد کند (چه دائم وچه موقت ) تا وقتی که آن زن در عقد اوست نمی تواند با خواهر آن زن ازدواج نماید .*** ازدواج با زن های که مثل مادر وخواهر ومادر زن با انسان محرم هستند حرام است .*** ازدواج با کسانی که از طریق شیر خوردن به انسان ، محرم می شوند حرام می باشد (حد نصاب شیر خوردن وافرادی که بدین گونه به انسان محرم می شوند در رساله ها ذکر گردیده است.)
یاحق